سلامت نیوز: بین النهرین یكی از نخستین نقاط شكلگیری تمدن بشری بوده است، اكنون این منطقه كلا از دست رفته است. یعنی كل تالابهای منطقه بینالنهرین را از دست دادیم و تنها خط باریكی باقی مانده كه آن هم به مجموعه تالابهای هورالعظیم و هورالهویزه سرازیر میشود كه مشترك بین ایران و عراق است. تركیه در طرح گاپ ٢٢ سد و ١٩ نیروگاه را با هزینهای بالغ بر ٢٣میلیارد دلار ایجاد كرده كه گزارشها نیز حاكی از آن است كه این روند در حال افزایش است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد، این روزها تمامی نگاهها به سمت بحرانهای دامنهدار خاورمیانه است. بحرانهایی مانند داعش، جنگ داخلی سوریه، مسائل داخلی عراق، اختلافات ایران و عربستان، جنگ یمن، تظاهرات مردمی در بحرین، نبرد افغانستان و طالبان، همه اینها نشان از بحرانهای جدی دارد كه سراسر منطقه را در بر گرفته است.
در حالی كه «بحران آب در خاورمیانه» بحرانی حیاتی است كه زیر پوست بحرانهای این منطقه جریان دارد و در میان سیل اخبار مختلف این منطقه محو شده، درحالی كه این بحران روز به روز عمیقتر میشود و كمتر كسی است كه به مساله آب در خاورمیانه توجه ویژهای داشته باشد. طبق آخرین گزارش بانك جهانی در طول ٢٥سال آینده اگر مدیریت آب به این نحو در خاورمیانه ادامه پیدا كند، تولید ناخالص ملی منطقه ٦درصد كاهش مییابد. این در حالی است كه اكنون از ٣٣ كشور خاورمیانه ١٤ كشور با چالش آب مواجه هستند. بحرین، كویت، قطر، امارات، فلسطین، عربستان، ایران، لبنان، عراق، سوریه و یمن از جمله كشورهایی هستند كه با این چالش مواجه هستند. تركیه و رژیم صهیونیستی سالهاست كه آب خود را در شرایط هشدار قرار دادهاند. این بحران به حدی جدی است كه عملا حیات بخش زیادی از مردم منطقه خاورمیانه را تحت تاثیر قرار داده است. حتی اگر به این تصور برسیم كه جنگهای خاورمیانه پایان پیدا كند، مردم از بیآبی تلف خواهند شد و دولتها برای حفظ منافع و حق حیات شهروندان خود دست به هركاری میزنند. در چنین شرایطی میتوان انتظار جنگ آب را در خاورمیانه كشید.
محسن سلیمانی روزبهانی، مدیر پروژه بینالمللی تالابهای ایران در خصوص چرایی این اتفاق در خاورمیانه گفت: موضوع مهمی كه امروزه در دنیا وجود دارد این است كه در مناطق خشكی مثل خاورمیانه و بهخصوص ایران، اتفاق بزرگی در حال رخ دادن است و آن استحصال منابع آب است. كشورها به جای اینكه بخش عمدهای از انرژی و منابع خود را در راستای مدیریت منابع آب صرف كنند، با همسایگان خود وارد رقابتی به نام استحصال منابع آب شدند، معمولا این اقدام بدون توجه به آثار و عواقب این موضوع در پایین دست رخ میدهد. چرا كه اكوسیستم، مرزهای سیاسی را به رسمیت نمیشناسد و وقتی كه سدی در تركیه بنا میشود اثرات آن تا چند صد كیلومتر در پایین دست مشاهده میشود. یا حتی وقتی كه درون مرزهای یك كشور حوضه آبریز را در نظر میگیرد و سدی را در فاصله چند ده كیلومتری یك دریاچه و تالاب قرار میدهید عواقب آن مردمی كه در پایین دست حضور دارند را تحت تاثیر قرار میدهد و اتفاقی كه در تالاب هامون رخ داده همین موضوع است. زیرا این تالاب یك حوضه آبریز بسیار گسترده است كه بخشی از مدیریت آن در كشور افغانستان قرار دارد و اگر بنا باشد حوضه آبریز هامون را بر مبنای مرزهای سیاسی مدیریت كنیم عملا عواقب آن را در تالاب میبینیم كه شاهد خشك شدن آن هستیم. یا مسائلی كه در مورد دجله و فرات وجود دارد از همین قسم است. دجله و فرات از بالا دست توسط تركیه در كنترل قرار گرفته و این موضوع باعث میشود بخشی از تالاب هورالعظیم را از دست بدهیم و این قضیه تبدیل میشود به بحث گردو غباری كه ایران، عربستان و حتی عراق و سوریه را تهدید میكند. خیلی وقتها پروژههای توسعهای كه بر سر استحصال آب صورت میگیرد با نگاهی كوتاهمدت است كه بسیاری از اثرات زیستمحیطی در پاییندست را مدنظر قرار نمیدهد. این اتفاق مثل آن میماند كه شریانهای حیاتی بدن را قطع كنید و انتظار داشته باشید، اعضای بدن عملكرد سابق خود را حفظ كند.
در حالی كه وقتی سدی را در بالادست تاسیس میكنید، شریانهای حیاتی اكوسیستم و تمدنهایی كه برای خود بر مبنای آن خانه و زندگی تشكیل دادند را از بین میبرید. با این بهانه كه میخواهیم پروژه توسعهای در نقطهای دیگر داشته باشیم. در سالهای گذشته اثرات این پروژههای توسعه خود را بیشتر و بیشتر نشان میدهد چرا كه رفتارهای طبیعت این موضوع را نمایان كرده است. واكنشهای طبیعت در یك روز و دو روز شكل نمیگیرد و این واكنشها در طول یك یا دو دهه گذشته شكل گرفته و به همین دلیل است كه شرایط حال حاضری كه اكنون در منطقه شاهد آن هستیم به وجود آمده است.
تاثیر آب بر نافرمانی مدنی
برخی نظریهها در خصوص گسترش دامنه بحران سوریه نیز حاكی از آن است عدم مدیریت مناسب منابع آب در این كشور در طول سالیان گذشته موجب شده تا نزدیك به دو میلیون كشاورز و دامدار در این كشور شغل خود را از دست بدهند و موجب شده تا به نافرمانی مدنی و اعتراضها در این كشور دامن زده شود. موضوعی كه نشان میدهد عدم مدیریت منابع آب میتواند در شكلگیری نافرمانیهای مدنی در منطقه نیز موثر باشد.
مدیر پروژه ملی تالابهای ایران در خصوص شكلگیری اعتراضاتی از این دست میگوید: اساسا الگوهای توزیع منابع آب در حوضه آبریز تبدیل به بهانههایی برای شكلگیری یك تمدن هستند، در گذشته پایین دستها محل تشكیل جلگهها بود كه خاك حاصلخیز برای كشاورزی و دامداری بودند وقتی كه الگوهای توزیع آب را تغییر میدهید عملا بهانههای شكلگیری تمدن و معیشت مردم را نیز تغییر میدهید، الگوهای زندگی نیز اكنون تغییر كرده و مردم به سمت بالادستها و جاهایی كه آب وجود دارد كوچ میكنند. موضوع نافرمانیها و بحثهای سیاسی در تخصص من نیست، اما موضوعی كه وجود دارد این است كه وقتی معیشت گروه زیادی از مردم در تغییر الگوهای توسعه و منابع آب تهدید میشود، مردم مجبور به مهاجرت میشوند یا اگر اندكی پرقدرت باشند به سمت اقدامات سیاسی پیش میروند.
پیشبینی یك جنگ
اگر در مرورگرهای اینترنتی واژهای با نام بحران آب(Water crisis) را جستوجو كنید، با حجم انبوهی از مقالات و تحلیلها مواجه میشوید كه یك چیز را به خصوص در خاورمیانه هشدار میدهد و آن نهتنها یك بحران بلكه جنگی برای آب است. موضوعی كه میتواند در آینده خاورمیانه بسیار تاثیرگذار باشد. سلیمانی در این خصوص میگوید: به نظر من جنگ آب آغاز شده است و اینگونه نیست كه در آینده بناست رخ دهد، اما فعلا مقیاس آن در ابعاد محلی است. در كشور خودمان رقابتهای جدی میان استانها برای آب شكل گرفته است. هرچند زیر چتر یك حكومت قرار داریم اما رقابتهای استانی و محلی بر سر تصاحب منابع آب وجود دارد و گاهی ملاحظات سیاسی و فرمانهای مقامهای بالاتر جلوی این مناقشات را میگیرد. به نظر میرسد این مقیاسهای محلی و خردی كه شكل گرفته به مانند افغانستان و ایران است و در سطح گفتوگو میان دو طرف به سمت حل مناقشه پیش میرود. همچنین موضوعات خردی كه در سطح كشور نیز به وجود آمده را اگر بتوانیم به شكل درستی زنگ خطرها را جدی بگیریم و به سمت گفتوگو بر سر منابع آب، كه میتواند به جای بهانهای برای دعوا تبدیل به بهانهای برای گفتوگو شود و جلوی مناقشات بزرگ در آینده را نیز بگیریم؛ اما اگر این هشدارها را جدی نگیریم و بخواهیم نگاه بخشی و محلی به موضوع منابع آب داشته باشیم در آینده این بحران بسیار جدی خواهد بود. در مورد كشور ما همین شرایط است كه به عنوان مثال در مناطق خشك كشور كه در بالادست قرار دارند برنج كشت میشود و عدهای دیگر در پایین دست از بیآبی رنج میبرند، این مورد را میتوان به منطقه خاورمیانه تعمیم داد كه شاهد همین شرایط هستیم. همین موضوع را بین اردن، فلسطین و رژیم اسراییل میبینم كه هم الگوهایی در مدیریت منابع و هم رقابتهایی برای تصاحب منابع آب وجود دارد. بین تركیه، سوریه، عراق و ایران نیز شاهد همین موضوع بر سر دجله و فرات هستیم. هرچند ایران به صورت مستقیم درگیر این حوضه آبریز نیست اما به ناچار شاهد اثرات آن در كشور هستیم كه مردم در اهواز نمیتوانند نفس بكشند یا حتی تبعات آن تا شهرهایی مثل تهران نیز كشیده میشود. تصویر عمومی از حوضه آبریز دجله و فرات این است كه تركیه، سوریه و عراق درگیر آن است اما كشوری كه بیشترین اثرات آن را میبیند ایران است كه دیگر این مساله تنها آب نیست، بلكه نفس كشیدن مردم است و عدم مدیریت مناسب موجب شده تا كشور ما دچار تهدیدی از نوع نفس كشیدن شود.
نقش دولتها در بحران آب
طبق گزارش موسسه توسعه پایدار، سطح رود اردن در حال كوچكتر شدن و نقشهها نیز نشان میدهد كه دجله و فرات بیش از هر نقطه دیگری از جهان در حال از دست دادن سطح آب خود هستند. همچنین به گزارش بروكینز، عراق فاضلابهای خود را در دجله سرازیر كرده است و آب این منطقه را آلوده میكند. در چنین شرایطی این سوال به وجود میآید كه كاسته شدن سطح آب منطقه تا چه حد در اختیار دولتها و برنامهریزیهای آنها در كنترل منابع آب است. سلیمانی در پاسخ به نقش دولتها در این زمینه عنوان كرد: در تئوریهایی كه وجود دارد و آن چیزی كه به طور عمومی آن را مانیتور میكنیم، موضوعی با نام تغییر اقلیم بزرگ وجود دارد. از سوی دیگر، موضوع دیگری با نام تغییر اقلیم انسان ساخت وجود دارد. به این معنی كه با شیوه كنونی مدیریت آب ما عملا مواجه هستیم با شرایطی كه به واسطه تغییر در اكوسیستم اقلیم را نیز تغییر میدهیم و همین موضوع حتی بر الگوهای بارش نیز تاثیرگذار است. به طور مثال آمار نشان میدهد زمانی كه حیات روی دریاچه ارومیه كامل بوده، بارش روی دریاچه بیشتر از دیگر نقاط آبریز بوده، اما با تغییر اكوسیستم دریاچه ارومیه بارش روی دریاچه بهشدت كاسته شده است. وقتی كه مسیر دجله و فرات را در بالادست تغییر میدهید و اكوسیستم را در پاییندست با مشكل مواجه میكنید، در واقع اقلیم را تغییر دادید و بخشی از شرایط خشكی و عدم شكل بارش به واسطه این تغییر اقلیم است كه حتی الگوهای طبیعی را در منطقه تغییر میدهید كه موضوع بسیار مهم و كلیدی است. اكنون ما هم، درگیر تغییر اقلیم جهانی هستیم و هم به دلیل دستكاریهای برخی كشورها تغییر اقلیمهای خردی به وجود میآید كه خودساخته است و منطقه را به سمت خشكتر شدن پیش میبرد. به این ترتیب هم ما منابع را در بالادست را از دست میدهیم و هم منابعی كه به شكل طبیعی در پاییندست وجود داشته و خود را بازتولید میكردند، از دست میدهیم و وقتی یك تالاب از بین میرود، خرد اقلیم آن منطقه و تعادل آب و هوا نیز از بین میرود.
در جستوجوی آبی كه دیگر نیست
گزارشها حاكی از آن است كه عربستان سعودی تمام غلات موردنیاز خود را در سال ٢٠١٦ از خارج كشور وارد كرده و همین شرایط نیز در یمن گزارش شده است. در صنعا پایتخت یمن به صورت سالانه سطح آب زیرزمینی آن ٦متر كاهش پیدا میكند و گرما موجب شده تا تبخیر آب در این مناطق افزایش پیدا كند، در چنین شرایطی این نگرانی به وجود میآید كه با ادامه این روند، سایر كشورهای خاورمیانه نیز به سمت تامین غلات و مایحتاج اولیه خود از بیرون مرزهای خود پیش بروند. مدیر پروژه تالابهای ایران علت اصلی این جریان را تغییر الگوهای زندگی در خاورمیانه دانست و تصریح كرد: اتفاق بسیار بدی كه در چند دهه گذشته رخ داده، ورود یك الگوی نامناسب زندگی به سرزمینهای خشك خاورمیانه بوده است. ایران را مثال میزنم چرا كه سایر كشورهای منطقه نیز شرایطی مشابه دارند. آن هم این است كه از شیوه پایدار معیشتی به سمت یك الگوی ناپایدار معیشتی حركت كردیم. مردم شهر یزد، اصفهان و حتی سایر مناطق خشك ایران، قبل از ورود الگوهای ناپایدار مانند احداث بیرویه چاه و احداث سدها، با یك الگوی پایدار معیشتی و بر اساس واقعیتهای منطقه خود زندگی میكردند. به واسطه یك مدیریت غیراستراتژیك و ورود الگوهای ناپایدار، به شكل ولعآمیزی از آبهای زیرزمینی استفاده شد. مردم یزد به صورت كاملا پایدار با سیستم آبی قدیمی مانند قنات و سردابه كه با الگوی منطقهای خشك مانند یزد كاملا همخوانی داشت، زندگی میكردند. حالا به یكباره دچار توهمی شدیم كه دسترسی تمامنشدنی به آبهای سطحی و زیرزمینی وجود دارد و هر میزان كه بخواهیم از آن استفاده كنیم. در طول چند دهه با ورود تكنولوژیها، مردم شهر یزد و اصفهان با الگویی آب را مصرف میكنند كه مردم در شمال كشور استفاده میكنند. در صورتی كه منابع آبهای زیر زمینی در این مناطق به عنوان ذخایر استراتژیك محسوب میشوند. اما عملا در طول چند دهه گذشته از این منابع به شكل بسیار ناپایدار استفاده شده است. اتفاق بد دیگر دسترسی به این منابع ناپایدار، الگوها و سطح مطالبات را نیز تغییر داده است و این الگوی جدید خود تبدیل به یك مطالبه اجتماعی شده است كه میتواند، بحرانزا باشد. مردم عادت كردهاند تا با این جنس از منابع زندگی كنند در صورتی كه این یك توهم است. الان این آب وجود ندارد. مردم حتی در دورهای با یك الگوی بد كشاورزی در مناطق خشك برنج و هندوانه كشت كردند و الان به سمت استانداریها میروند و مطالبه آب نداشته را میكنند. استاندار هم یا باید با همسایهای كه آب دارد وارد مذاكره و حتی دعوا شود تا بتواند آب مناطق پرآبتر را به سمت استان بیاورد چراكه اساسا این استان توان این سطح از توسعه را نداشته است. این مطالبهها اكنون بر منابعی شكل گرفته كه كاملا مجازی بودند و چالشها دقیقا از همین نقطه آغاز شده است. حالا این مقیاس را اگر بزرگتر كنید، مشاهده میكنیم كه همین الگو را نیز در سوریه، عراق و یمن شاهد بودیم. الگوهای ناپایدار زندگی سطح مطالبهگریها را افزایش داده و روی منابعی سرمایهگذاری شده است كه وجود بلندمدتی نداشتند، همه اینها را اضافه كنیم به رقابت استانها و كشورها كه در حال شكلگیری است كه یك پازل بسیار پیچیده را به وجود آورده است.
كنترل تركیه بر دجله و فرات با طرح گاپ
با بالاگرفتن درگیریهای میان دولت تركیه با شبهنظامیان كرد تركیه در دهه ٩٠میلادی، دولت به این فكر افتاد تا طرحی را در منطقه كردنشین آناتولی كلید بزند كه بتواند منابع آب را در این بخش مدیریت كند و با گسترش كشاورزی و دامداری و همچنین توسعه این مناطق مردم كردنشین تركیه را وابسته به دولت كند و رفتهرفته مردم برای امرار معاش خود نیازمند دولت باشند و از هویت كردی خود دست بكشند و تبدیل به شهروند عادی تركیه شوند. این طرح، گاپ (GAP) نام گرفت كه تركیه با این كار عملا كنترل آب منطقه را در دست گرفته و مدعی است كه جلوی سیلابها در پاییندست را با احداث سد گرفته است. از طرفی تركیه در پاسخ به اتهامهایی مبنی بر استحصال آب دجله و فرات و اجازه ندادن دسترسی سوریه و عراق از این آب مدعی است، سدهایی كه این كشور بر سر دجله و فرات تاسیس كرده تنها سی درصد آب را مهار میكند و عملا هفتاد درصد از این آب را در دسترس مناطق پاییندست گذاشته است. اما مدیر پروژه تالابهای ایران این ارقام را بیشتر گولزننده میداند. وی در این خصوص عنوان كرد، شما زمانی كه سدی را در بالادست احداث میكنید، نخستین كاری كه میكنید این است كه الگوهای هیدرولوژیكی و شریانهای حیاتی حوضه آبریز را برهم میریزید. اگر فرض بگیرید آب یك حوضه آبریز صدمیلیارد مترمكعب باشد، اعلام میكنید كه من تنها برای ٣٠ میلیارد مترمكعب سد میزنم. در اعداد و ارقام یعنی برای ٧٠ میلیارد مترمكعب سدی ایجاد نشده است. در حالی كه در واقعیت چنین چیزی نیست. بلكه شما زمانی كه برای ٣٠ میلیارد مترمكعب سد تاسیس میكنید میتوانید آب را به صورت عمدهای كنترل كنید. هرچند كه حجم مخزن ٣٠ میلیارد است اما درواقع این مخزن دایما در حال تخلیه شدن است و با این سد عملا میتوان كل صدمیلیارد مترمكعب آب را مدیریت كرد. در حالی كه به صورت ساده ٣٠ میلیارد مترمكعب حجم مخزن و مابقی آزاد است در حالی كه این گونه نیست. در شرایطی كه سیلهای عجیبی رخ ندهد با یك سد سی میلیارد مترمكعبی میتوان كل آب را مدیریت كرد و میدانید آب را چه زمانی و كجا در اختیار چه كسی قرار دهید. این نكتهای است كه در بحث مدیریت آب كمتر دیده میشود. همین اتفاق كه برای دریاچه ارومیه نیز رخ داد شبیه چنین موضوعی بود. وزارت نیرو عنوان میكند كه برای هفت میلیارد مترمكعبی كه آب وجود دارد تنها برای دو میلیارد مترمكعب سد تاسیس كرده اما با همان سد میتوان بالای ٥یا٦میلیارد مترمكعب آب را مدیریت كرد. درصورتی كه واقعیت این است كه چاهها و برداشتهای غیرمجاز تنها پانصد میلیون متر مكعب آب را برداشت میكرد و مابقی آب جاری میشد و پایین دست را سیراب میكرد و به دریاچه ارومیه سرازیر میشد. در خصوص تركیه هم همین شرایط است. بنابراین با داشتن یك حجم مخزن امكان كنترل حجم بسیار بالاتری از آب را در اختیار خواهید داشت.
از بین رفتن تمدن بینالنهرین
دولت تركیه معتقد است با توجه به ضایعات بالای كشاورزی در عراق و سوریه با ایجاد سدهای متعدد در دجله و فرات در حال مدیریت منابع آب است تا جلوی این هدر رفتن منابع آب را بگیرد اما این مقام مسوول در سازمان حفاظت محیط زیست معتقد است كه این توجیه اصلا درست نیست. چرا كه ما آب را از طریق خط لوله منتقل نمیكنیم. آب از درون اكوسیستم جریان پیدا میكند، مناطق بسیاری را سیراب میكند و در آخر خط به اروند و خلیج فارس میرساند. این فكر اشتباهی است كه در سرزمین ما هم بود كه هرجا رودخانهای وجود دارد سد بزنیم تا آب به دریاچه ارومیه و حتی دریای خزر نرسد. ما اكنون شاهد ضرر این موضوع هستیم. وقتی كه آب را خوب مدیریت نمیكنید موجب میشود سطح آب دریای خزر كاهش پیدا كند، كاری كه كشورهای حوضه خزر آن را انجام میدهند. بخشی از ورودی آب شیرین به خزر كم شده، اكوسیستم دریای خزر در حال تغییر است و به جای اینكه آب شیرین سالم وارد خزر شود دایما آب آلوده وارد دریای خزر میشود و آن را از دست میدهیم. در جنوب نیز همین شرایط است، وقتی كه جلوی ورودآب شیرین را با مدل تركیه كنترل میكنید كلیه اكوسیستم پایین دست را از بین میبرید. بینالنهرین یكی از نخستین نقاط شكلگیری تمدن بشری بوده است، اكنون این منطقه كلا از دست رفته است. یعنی كل تالابهای منطقه بینالنهرین را از دست دادیم و تنها خط باریكی باقی مانده كه آن هم به مجموعه تالابهای هورالعظیم و هورالهویزه سرازیر میشود كه مشترك بین ایران و عراق است. اكنون مشكل اصلی ما این نیست. بزرگترین منطقهای كه كانون گرد و غبار شده تالابهای منطقه بینالنهرین است كه مردم در آن زندگی میكردند و حتی قایقرانی داشتند. وی همچنین عنوان كرد كه این روند حتی میتواند بر خلیج فارس نیز تاثیر بگذارد و اكوسیستم منطقه را تغییر دهد.
آب به جای نفت
هرچند وزارت امورخارجه تركیه بیان كرده است كه آب را بهانهای برای گفتوگو و نه جنگ میداند اما سلیمانی معتقد است رفتار تركیه چنین چیزی را نشان نمیدهد. وی تصریح كرد: در اجلاس آب سال ٢٠١٤ استانبول رجب طیب اردوغان رسما خطاب به كشورهای نفت خیز منطقه اعلام كرد؛ شما نفت دارید و ما آب؛ به نظر شما این پیام دوستی است كه برای مردم پایین دست ارسال میشود؟در حالی كه موضوع آب با موضوع نفت كاملا متفاوت است چرا كه آب جریان زندگی است و با این كار پیام دوستی را منتقل نمیكنید.
با این حال در حال حاضر تركیه در طرح گاپ ٢٢ سد و ١٩ نیروگاه را با هزینهای بالغ بر ٢٣میلیارد دلار ایجاد كرده كه گزارشها نیز حاكی از آن است كه این روند در حال افزایش است. اما تاكنون هیچ نهاد بینالمللی به صورت جدی برای جلوگیری از این اقدامات تركیه وارد مذاكره نشده است، مدیر پروژه تالابهای ایران در این خصوص میگوید: سازمانهای بینالمللی معمولا در پروژههایی كه اختلاف بین چند كشور وجود دارد ورود پیدا نمیكند. از همین رو تركیه این موضوع را كاملا دوجانبه میداند و اساسا اجازه ورود نهادهای بینالمللی را تاكنون نداده است. چه در مورد كنوانسیون رامسر یا بسیاری از كنوانسیونهای مرتبط هرزمان كه صحبت از مجموعه آبهای بینالنهرین و سدهای احداثی روی آن شده تركیه كاملا موضع دارد و آن را مسالهای بینالمللی نمیداند و آن را دو یا چندجانبه دانسته و اجازه ورود هیچ ارگان بینالمللی را نداده است. وی میافزاید، تا جایی كه من اطلاع دارم برخی سازمانهای فنی بینالمللی خواستند تا به این موضوع ورود پیدا كنند، مانند سازمان همكاریهای بینالمللی سوئد قصد داشته كه به این بحث ورود پیدا كند و بنا بود تا كنسرسیومی را در این خصوص تشكیل دهد كه نتیجه آن تنها در حد یك كنفرانس باقی ماند. اما اقدام بینالمللی جدی را به شخصه در این خصوص ندیدم و معتقدم این موضوع میتواند در آینده این موضوع تبدیل به محل اختلاف جدی شود. این موضوع مختص به تركیه هم نیست، هر نوع آبی در بالادست و پاییندست وجود دارد میتواند در منطقه تبدیل به محل اختلاف شود. به طور مثال ما با افغانستان بر سر مساله حریررود كه سد دوستی ما را سیراب میكرد و منبع مهمی برای آب مشهد بود نیز دچار مشكل شدهایم. این چالش میتواند با كشورهای دیگر نیز به وجود آید چراكه ما در شرق نیز وابسته به آبی هستیم كه از سوی سایر همسایگان به كشور سرازیر میشود.
حضور اسراییل در مدیریت طرح گاپ
برخی اطلاعات حاكی از آن است كه رژیم اسراییل به طور مستقیم و جدی در طرح گاپ تركیه حضور دارد. آمارها نشان میدهد كه یازده شركت اسراییلی، یك شركت مشترك امریكایی و اسراییلی و دو شركت مشترك تركیه و اسراییلی به طور مستقیم در پروژه گاپ تركیه حضور دارند كه این نگرانی را به وجود آورده كه مدیریت اصلی منبع بزرگی از آب منطقه در اختیار اسراییل قرار گرفته كه میتواند برای سایر كشورهای منطقه از جمله ایران كه با اثرات مستقیم این طرح روبهرو است بسیار نگرانكننده باشد. سلیمانی با تایید ضمنی حضور اسراییل در این طرح نیز گفت: نكتهای كه وجود دارد این است كه برای اسراییلیها این موضوع بسیار استراتژیك است. به هر حال دخالت داشتن در مدیریت آب منطقه حساسی مانند خاورمیانه میتواند موضوع كلیدی و وسوسهانگیزی باشد و شنیدههای من نیز حاكی از آن است كه اسراییلیها بهشدت حضور جدی و موثری در پروژه گاپ تركیه دارند.
نگرانی از یك آینده مبهم
در پایان مدیر پروژه تالابهای ایران در خصوص آینده چالش دجله و فرات میان كشورهای درگیر در این موضوع گفت: با توجه به پیچیدگیهای خاورمیانه، كه اكنون شاهد عدم ثبات در كشور سوریه و شرایط عراق و همچنین نوع ارتباطات كشورها با یكدیگر هستیم، از نظر من موضوع بسیار بسیار بااولویتی است اما از سوی دیگر هم جزومسائلی نیست كه به زودی قابل حل باشد و برای این قبیل مذاكرات، طرفین باید دارای حداقلی از ثبات سیاسی، قدرت چانهزنی مناسب و موادی از این دست باشند. نكتهای كه وجود دارد این است كه ما جزو كشورهایی بودیم كه بهشدت از این موضوع متاثر شدیم، در حالی كه هیچگاه در این گفتوگوها حضور نداشتیم و نقش ما به رسمیت شناخته نشده است. چیزی كه اكنون ایران باید ورود جدی داشته باشد همین موضوع است كه اثرات جدی بر زندگی روزمره مردم گذاشته است. اخیرا كمپین بزرگی در حال شكلگیری در داخل كشور است كه طرح گاپ تركیه را محكوم میكند و از سازمان ملل خواستهاند به این بحث ورود پیدا كند و به نظر من ما باید در عرصه مدیریت آب در منطقه دیپلماسی بسیار قویتری داشته باشیم، اكنون ارتباطات بینالمللی ما در حوضه مدیریت منابع آب دیپلماسی بسیار منفعلانهای است در حالی كه در عرصههای بینالمللی و در نشستهای بینالمللی وقتی كه پای بحث مدیریت منابع آب دجله و فرات مطرح میشود، دیپلماسی تركیه بسیار فعالانه است. وی در خصوص ارتباط سازمان محیط زیست با وزارت خارجه در این زمینه نیز گفت: این یك همكاری چند جانبه است كه متخصصین ما باید دیپلماتهای ما در این زمینه را مسلح كنند، درحالی كه به نظر میرسد ما در این زمینه نتوانستیم كار جدی انجام دهیم و ارتباط قوی میان دیپلماتها و بخش فنی وجود ندارد و موضع ما در حوضه گفتوگو بر سر منابع آب، دیپلماسی فعالی نیست. ما معمولا در این زمینهها منفعل هستیم و صبر میكنیم كسی از ما شكایت كند و سپس موضعگیری میكنیم. در حالی كه شاهد هستیم دیپلماتهای تركیه بسیار فعال هستند. در صورتی كه ما زمانی دور هم جمع میشویم كه مسالهای به سمت ما میآید و میخواهیم از آن دفاع كنیم. در صورتی كه ما باید استراتژی در كنفرانسهای بینالمللی طراحی كنیم و قبل از اینكه به ما حمله شود دست به اقدام بزنیم.
نظر شما